یاء نسبت و یاء مصدری
نوشته شده توسط : محمد جواد آذرپرا

یاء نسبت و یاء مصدری

یاء نسبت و یاء مصدری در بعضی واژه‌های فارسی کارکرد شناور یا دوپهلویی دارند و گاه زائد به نظر می‌رسند.  مثلاً «دست‌بوس» و «دست‌بوسی» فرقی باهم ندارند؛ یا واژه‌ی «زندانی» هم به معنی کسی است که در زندان است و هم به معنی در زندان بودن، یعنی حبس.

اتصال / اتصالی

مصدر عربی اتصال در فارسی در نقش اسم مصدر به کار رفته است و می‌رود، با این حال برای کاربرد خاصی در برق‌کاری به آخرش یاء مصدری اضافه کرده و واژه‌ی «اتصالی» را ساخته‌اند.

یخچال اتصالی دارد.

ارزان / ارزانی

ارزان مرکب است از:  ارز (بن مضارع ارزیدن) + – ان (پسوند) و در نقش صفت و قید به کار رفته است و می‌رود، با این حال از قدیم به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «ارزانی» را ساخته‌اند که به معنی سزاوار، شایسته، درخور است.  واژه‌ی «شایان» هم مرکب است از:  شای (بن مضارع شایستن) + – ان (پسوند) و گرچه از لحاظ ساخت و معنی مانند «ارزان» است، اما به آخرش یاء نسبت اضافه نکرده و «شایانی» نساخته‌اند.

انتقال / انتقالی

مصدر عربی انتقال در فارسی در نقش اسم مصدر به کار رفته است و می‌رود، با این حال برای کاربرد اداری خاصی به آخرش یاء مصدری اضافه کرده و واژه‌ی «انتقالی» را ساخته‌اند که به معنی منتقل شدن کارمند به جایی دیگر است.

بستری

یاء نسبت:  بیمار یک هفته در بیمارستان بستری بود.

یاء مصدری:  دوره‌ی بستری‌اش کوتاه بود.

بهبود / بهبودی

بهبود مرکب است از:  به (= خوب) + بود (بودن) و مصدر مرخمِ «به بودن» است و به همین دلیل نیازی نیست که در آخرش یاء مصدری بیاید؛  همان طور که می‌گوییم «کم‌بود» و نیازی نیست بگوییم «کم‌بودی».

کمک به بهبود بیمار.  (درست)

کمک به بهبودی بیمار.  (نادرست)

پابوس / پابوسی

به معنی بوسیدن پای کسی به نشانه‌ی احترام، هر دو واژه به کار می‌روند.

 پنهان / پنهانی

پنهان از قدیم در نقش صفت و قید به کار رفته است، با این حال به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «پنهانی» را ساخته‌اند:  رابطه‌ی / توافق پنهانی.  کارمند پنهانی رشوه می‌گرفت.

تعطیل / تعطیلی

مصدر عربی تعطیل در فارسی در اصل نقش اسم مصدری داشته، اما کم‌کم نقش صفت را پیدا کرده است و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «تعطیلی» را ساخته‌اند:  سینما تعطیل بود / شد.  تعطیلی مدارس در تابستان.

تکمیل

مصدر عربی تکمیل در فارسی نقش اسم مصدری داشته و دارد، اما نقش صفت هم پیدا کرده است:  تکمیل ظرفیت / پرونده. ظرفیت / پرونده تکمیل است.

تمام / تمامی

مصدر عربی تمام (کامل بودن) در فارسی در نقش صفت و قید به کار رفته است و می‌رود و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «تمامی» را ساخته‌اند:  آرزوهای انسان تمامی (= پایان) ندارد.

اما صفت تمامی به معنی «همه» مرکب است از:  تمام + -ی (نسبت):  در تمامی مراکز استان‌ها.

تمام در عربی در نقش صفت (به معنی کامل) هم به کار می‌رود:  بدرٌ تمامٌ (= ماه کامل).

 خلاص / خلاصی

مصدر عربی خلاص در فارسی در اصل نقش اسم مصدری داشته، اما کم‌کم نقش صفت را هم پیدا کرده است و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «خلاصی» را ساخته‌اند.

خلوت / خلوتی

مصدر عربی خلوت در فارسی در نقش اسم یا اسم مصدر به کار رفته است و می‌رود، اما کم‌کم نقش صفت را هم پیدا کرده است و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «خلوتی» را ساخته‌اند:  در خلوت خود می‌اندیشیدم.  خیابان خلوت بود.  خلوتی خیابان‌ها.

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد / دیو چو بیرون رود فرشته درآید.  (حافظ)

دائم / دائمی

واژه‌ی عربی دائم صفت است و در فارسی هم در نقش صفت و قید به کار رفته است و می‌رود، با این حال بعدها به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و صفت «دائمی» را ساخته‌اند:  اقامت / ازدواج دائم.  کار / شغل دائمی.

 دریوزه / دریوزگی

دریوزه به معنی گدایی از قدیم در نقش اسم مصدر به کار رفته است، با این حال در دوران متأخر به آخرش یاء مصدری اضافه کرده و واژه‌ی «دریوزگی» را ساخته‌اند.

دست‌بوس / دست‌بوسی

به معنی بوسیدن دست کسی به نشانه‌ی احترام، هر دو واژه از قدیم به کار رفته‌اند و می‌روند.

 دست‌رس / دست‌رسی

دست‌رس از قدیم در نقش اسم مصدر به کار رفته است، با این حال در دوران متأخر به آخرش یاء مصدری اضافه کرده و واژه‌ی «دست‌رسی» را ساخته‌اند:  دارو را دور از دست‌رس کودکان نگه دارید.  دست‌رسی به امکانات / منابع.

زندانی

یاء نسبت:  زندانی آزاد شد.

یاء مصدری:  برایش دو سال زندانی بریدند.

زیادت / زیادتی

مصدر عربی زیادت در متون کهن فارسی در اصل نقش اسم مصدری داشته، اما کم‌کم نقش صفت را هم پیدا کرده است و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «زیادتی» را ساخته‌اند.

سرکوب / سرکوبی

سرکوب مرکب است از:  سر + کوب (کوبیدن) و مفهوم مصدری دارد و به همین دلیل نیازی نیست که در آخرش یاء مصدری بیاید.

سرکوب مخالفان.  (درست)

سرکوبی مخالفان.  (نادرست)

سلامت / سلامتی

مصدر عربی سلامت در فارسی در اصل نقش اسم مصدری داشته، اما کم‌کم نقش صفت را هم پیدا کرده است و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «سلامتی» را ساخته‌اند:  از سلامت عقل برخوردار بود.  خوبی؟  سلامتی؟  برایتان آرزوی سلامتی دارم.

سوغات / سوغاتی

به معنی ره‌آورد، ارمغان، هر دو واژه به کار می‌روند.

فرار دادن / فراری دادن

وقتی کسی را فرار می‌دهید، باعث می‌شوید یا به او کمک می‌کنید که فرار کند.  اما معمولاً به‌جای فرار دادن، فراری دادن می‌گویند، در حالی که فرار اسم مصدر است و نیازی به یاء مصدری ندارد.

فضول / فضولی

مصدر عربی فضول در فارسی در اصل نقش اسم مصدری داشته، اما چون کم‌کم نقش صفت پیدا کرده است، در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «فضولی» را ساخته‌اند.  در عربی فضولیّ صفت و اسم است به معنی کسی که در کار دیگران دخالت بی‌جا می‌کند.

قبول / قبولی

مصدر عربی قبول در فارسی نقش اسم مصدری داشته و دارد، اما چون نقش صفت به معنی «مقبول» هم پیدا کرده است، در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «قبولی» را ساخته‌اند:  قبول شرایط.  تو امسال حتماً قبولی.  قبولی در امتحان.

قحط / قحطی

مصدر عربی قحط در فارسی در اصل نقش اسم مصدری داشته، اما کم‌کم نقش صفت را هم پیدا کرده است و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «قحطی» را ساخته‌اند:  قحط الرجال (= نایابی افراد کارآمد).  زمان جنگ قحطی شده / اومده بود.

قدیم / قدیمی

قدیم در عربی و فارسی در نقش صفت و اسم به کار رفته است و می‌رود، با این حال به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «قدیمی» را ساخته‌اند:  متون / عهد قدیم.  خانه‌ی / کتاب / ضرب‌المثل قدیمی.

قطع / قطعی

مصدر عربی قطع در فارسی در اصل نقش اسم مصدری داشته، اما کم‌کم نقش صفت را هم پیدا کرده است و به همین دلیل در آخرش یاء مصدری آورده و واژه‌ی «قطعی» را ساخته‌اند:  قطع رابطه با خویشاوندان.  آب / برق / گاز قطع بود.  مشکل قطعی آب / برق / گاز.

کسر / کسری

مصدر عربی کسر، به معنی کم‌بود یا کاهش، در فارسی امروز نقش دوپهلویی یافته و به همین دلیل بود و نبود یاء مصدری در آخرش مبهم است:  کسر خواب دارم.  کسر بودجه‌ی دولت / کسری بودجه‌ی دولت.

گوش‌مال / گوش‌مالی

به معنی تنبیه، هر دو واژه از قدیم به کار رفته‌اند، اما امروزه معمولاً گوش‌مالی می‌گویند.

 متعارف / متعارفی

متعارَف در عربی اسم مفعول است و در فارسی هم در نقش صفت به کار رفته است و می‌رود، با این حال برای کاربرد خاصی در ریاضی به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و اصطلاح «کسر متعارفی» را ساخته‌اند.

مرجوع / مرجوعی

مرجوع در عربی اسم مفعول و به معنی «بازگردانده‌شده» است و در فارسی هم در نقش صفت به کار رفته است و می‌رود، با این حال به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «مرجوعی» را ساخته‌اند.  کالای مرجوعی کالایی است که خریدار آن را به فروشنده پس می‌دهد.

مزروع / مزروعی

مزروع در عربی اسم مفعول است و در فارسی هم در نقش صفت به کار رفته است، با این حال بعدها به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «مزروعی» را ساخته‌اند.

چند هکتار زمین مزروعی.

مسکون / مسکونی

مسکون در عربی اسم مفعول است و در فارسی هم در نقش صفت به کار رفته است (مثلاً در اصطلاح قدیمی «ربع مسکون»)، با این حال بعدها به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «مسکونی» را ساخته‌اند:  بمباران مناطق مسکونی.

مصنوع / مصنوعی

مصنوع در عربی اسم مفعول و به معنی «ساخته‌شده» است و در فارسی هم در نقش صفت به کار رفته است، با این حال بعدها به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «مصنوعی» را ساخته‌اند که به معنی غیرواقعی، غیرطبیعی، ساختگی، یا تصنعی است:  دندان / گل‌های / رفتار / خنده‌ی مصنوعی.

 معمول / معمولی

معمول در عربی اسم مفعول است و در فارسی هم در نقش صفت به کار رفته است و می‌رود، با این حال بعدها به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «معمولی» را ساخته‌اند:  به طریق / شیوۀ / رسم معمول عمل کردند.  آدم / خانه‌ی / ماشین / کاغذ معمولی.

مفت / مفتی

به معنی مجانی، رایگان، هر دو واژه به کار می‌روند.

موقت / موقتی

موقت در عربی اسم مفعول است و در فارسی هم در نقش صفت به کار رفته است و می‌رود، با این حال بعدها به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «موقتی» را ساخته‌اند.

نشت / نشتی

هر دو واژه به کار می‌روند:  نشت / نشتی لوله‌ی آب.

 نهان / نهانی

نهان از قدیم در نقش صفت و قید به کار رفته است، با این حال به آخرش یاء نسبت اضافه کرده و واژه‌ی «نهانی» را ساخته‌اند.

برو ای زاهد خودبین که ز چشم من و تو / راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود.  (حافظ)

آن شد اکنون که ز ابنای عوام اندیشم / محتسب نیز در این عیش نهانی دانست.  (حافظ)

هم‌کلاس / هم‌کلاسی

اکثر صفت‌ها و اسم‌هایی که با پیشوند «هم ـ» ساخته می‌شوند، در آخرشان پسوند «-ی» ندارند:  هم‌آغوش، هم‌آواز، هم‌اتاق، هم‌بازی، هم‌پایه، هم‌جنس، هم‌خانه، هم‌دوره، هم‌دین، هم‌رزم، هم‌رنگ، هم‌زبان، هم‌سفر، هم‌سن، هم‌سنگر، هم‌عصر، هم‌قد، هم‌کار، هم‌مسلک، هم‌منزل، هم‌میهن، هم‌وطن.

اما در تعدادی از این واژه‌ها این پسوند دیده می‌شود:  هم‌اتاقی، هم‌خدمتی، هم‌دوره‌ای، هم‌شاگردی، هم‌شهری، هم‌کلاسی، هم‌ولایتی.




:: بازدید از این مطلب : 1056
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 15 بهمن 1393 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: